تولدت مبارک گل دوساله ی من...
پسرکم سلام! دوباره آمدم تا از دلم برایت بنگارم...که من بنشینم و آهنگ آشنای خانه ی مشترکمان بنوازد و سرانگشتانم به نوازش حروف شاغل شوند و حروف جان بگیرند برای کلمه شدن... برای عشق شدن و در کام تو فرو ریختن...برای زنده ماندن این روزها و این لحظه ها که غم و شادی را ، من و تو در هم آمیختیم...شادی سالی دیگر که از عمر نازنین تو گذشت...که به خوبی گذشت ...شادی بالیدنت...قد کشیدنت...به سخره گرفتن لباسهایی که کوچک شدند و تو بزرگ...گذر از روزهایی که جا ماندند و تو سر جمعشان را سالی کردی برای خودت در دفتر سالهای عمرت...و مهری که هر روز از عمر زیبایت گذشت در دلم افزون شد..دوسال گذشت از نخستین روزهای نفس کشیدن...
نویسنده :
فاطمه مامی امیرحسین
17:47